سهاسها، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

شیرینی زندگی من و بابا

عکس های جدید ازخانم گلی

                                                            یک روزکه خونه خیلی به هم ریخته بود شمارو گذاشتم خونه مامان جون از عص تا ااخر شب بعد خاله ثمانه از شما این عسها میگیره.       یک هفته بعد از نامزدی خاله زینب همه دعوت شدیم خونه آیلین جون اونجا مامان جون شما(مامان بابا) دوتا عروسک که در واقع مانکن های مغازه لباس فروشی بودن برای شماها گرفته بود ماهم اون ...
27 خرداد 1393

دومین سال نو با خانم طلا

سلام گلم عیدت مبارک سال نو مبارک انشااله سالی پر از خوشی و سلامتی برا همه و شما گل دختری من باشه  .بالاخره این سال هم به خوبی تحویل شد به امید خدا تا اخرش به خوشی تمام شه.     ...
1 فروردين 1393

عکس های اولین روز برفی

 ١٥ دی ماه اولین برف امسال بارید البته بعد چند سال که اسمان اصفهان برف به خودش ندیده بود خیلی قشنگ بود صبح  که بیدار شدم مونده بودم برم سر کار یا نرم ولی رفتم خیابونها با صفا شده بودند مثل تو فیلم ها شده بود.ظهر که برگشتم بعد از نهار همه باهم رفتیم بیرون که یک کمی بازی کنیک و عکس هم بگیریم ولی ما دنبال هم میدویدیم شما میترسدی و گریه میکردی خیلی با نعجب یک جا ایستاده بودی و  تکون نمیخوردی.ببخشید اینقدر دیر این عکس ها گذشتم .     ...
11 بهمن 1392

اولین مهمانی بدون مامان و بابا

سلام به دختر گلم که دیگه واسه خودش خانمی شده , دیشب طبق معمول شب نشینی  هفتگی داشتیم و از طرف دیگر یک مهمونی هم دعوت بودیم  که ما نرفتیم ولی وقتی مامان جون و خاله میخواستن برن سر راه اومدن سر بزنن که شما هم با اونها راهی شدی و اخر شب بابا اومد دنبالت ولی خیلی جای شما خالی بود تازه همه میگفتن شماخیلی دختر خوبی بود ی و اصلا شیطونی نکردی و حسابی هم به شما خوش گذشته بود.ولی خودمونیما  اصلا سراغی از مامان و بابا نگرفته بودی. عاشقتتتتتتتتتتم هززززززززارتا.
11 بهمن 1392

یه سلام بلند و طولانی بعد از یک تاخیر طولانی تر

گلم جانم شرمنده ببخشید  این قدر دیر اومدم اخه همه چیز قاطی شده بود ولی قول میدم دیگه تکرار نشه فقط اخرین خبر اینه که من طرحم تمام شد و دیگه سر کار نمیرم ولی خوب شد چون رسیدگی به شما واقعا وقت گیر هست مخصوصا این که شما اصلا خوب غذا نمیخوری و وزنت خیلی کم هست البته نظر دکترت این نیست میگه در کل رشدش عالیه . ولی جان دلم شما دیگه 18 ماهه شدی خانم شدی یک کم حرف گوش کن شدی مبارکت باشه  انشااله که ماهها یی پر از شادی سلامتی موفقیت پیش رو داشته باشی . هر روز که میگذره شما چیزهای جدیدتری یاد   میگیری  و کارهای شیرین تری انجام میدی همه چیز و متوجه میشی و تقریبا وسیله ها را میشناسی ولی  هنوز درست حرف نمیزنی البته هنوزم دیر ...
6 بهمن 1392

تازه های سها خانمی

سلم گلم نازنینم عمرم  ببخشی که اینقدر دیر اومد مطلب برات بنویسم اخه اینترنت سرکا ر که همش قطع میشه از خونه هم که شما نمیذاری بشینیم پا کامپیوتر همش میخوای بری روی میز و جلو مانیتور بشینی تازه ازبس دسته بازی بابارو در اوردی و گذاشتی خرابش کردی و دیگه نمیشه عکسات رو هم بزارم تا ببریم درستش کنیم یا اینکه یک لپ تاپ بخریم . گلم خیلی بزرگ و عاقل شدی دقیقا هرکاری بکنیم تو هم بلافاصله تکرار میکنی از دستمال کشیدین و تکون دادن مبل و حتی روش غذا خوردن میخوای دقیقا مثل ما انجام بدی ,ولی دخترم هنوز خوب غذا نمیخوری و این شده یک معضل بزرگ میخوای خودت تنها بخوری که همه جا کثیف میکنی سیر هم نمیشی. با هر چیزی خودت و سرگرم میکنی حتی با یک پتو و ب...
6 بهمن 1392

4 تا مروارید با هم

جیگر مامان ببخشید نتونستم عکسهای جدید برات بزارم اخه این چند وقت خیلی سرم شلوغ بود اینترنت خونه و سر کار باهم قطع بود و یک مقدار زیاد خورده کاری توی خونه داشتیم که باید انجام میدادم قوربون شما برم  هم اینقدر شیطنت داری امان نمیدی به کارای دیگه برسیم از این طرف خونه رو حمع میکنم شما پشت سر من به هم میریزی مخصوصا موقع غذا خوردن باید تمام جاها اثری از غذا خوردنت باشه.در طول این یک هفته سه تا دیگه از دندون های بالایی در اومدن حالا شما ٦ تا دندون داری . فعلا دخمل مامانم بای بای.
16 شهريور 1392

نامه ای به دخترم به مناسبت روز دختر

سلام عشقم زندگیم دختر عزیزتر ازجونم روزت مبارک. امروز  روز دختر هستش دختر یعنی برکت, یعنی شادی, یعنی شیرینی, یعنی ندگی و تو زیبایم با بودنت همه اینهارا به ما دادی وما نیز خدارا سپاس میگوییم برای این هدیه زیبای خداوند, باشد که سالیان سال سالم وشاداب درکنار هم هر سه روزگار بگذرانیم. ...
16 شهريور 1392