سهاسها، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

شیرینی زندگی من و بابا

عيد92

امسال اولين سال نويي بود كه شما پش ما بودي و ما امسال 3 نفره پاي سفره  هفت سين بوديم مامان به يمن وجود شما يك سفره هفت سين زيبا كه حاصل هنر وخلاقيت خودش بود آماده كرد ولي حسابي سرمون شلوغ بودتا نيم ساعت قبل از سال تحويل بابا بيرون بود اخه امسال هم پاداش بابارو دير دادن هم من سر كار بودم شما هم كه  نميذاری كسي به كارش برسه با همه چيز كار داري چه خونه تكونيی داشتيم ما امسال خلاصه هرچه بود به خير وخوشي تموم شد انشائ اله امسال سال خوبي هم براي ما وهم براي همه مردم به خصوص ني ني ها باشه.عيدت مبارك ملوسكم نازنينم ...
20 تير 1392

بالاخره گوشات رو سوراخ كرديم

واي اخر بابات راضي شد بريم دكتر گوشت رو سوراخ كنيم الهي بميرم خيلي گریه كردي ولي در عوض معلوم شد كه خانم گلي  هستی اخه جيگرم مو كه نداري يعني كم پشت و بورن گوشواره هم كه نداشته باشي همه ميپرسن دختري يا پسر ولي خداروشكر بعد كه اروم شدي كاري با گوشت نداشتي كه همش بخواي بكشيش بعد از يك هفته گوشواره اي كه عمه ات برا تولدت اورده گوشت  ميكنم. ...
20 تير 1392

سيزده بدر 92

امسال با خادنواده من رفتيم بيرون چون بابا ميخواست ظهرش بره سركار و بايد يك جا نزديك ميرفتيم اولش افتاب بود همش شما تو چادر بودي ولي بعد از ظهر هوا خوب شد حتي بارون هم گرفت خيلي خوش گذشت الهي من فدات بشم كه اينقدر بيرون رفتن وگردش وبازي دوست داري شب قبلش هم حسابي خودتو لوس ميكردي .نفس مامان جونمي تو......     ...
20 تير 1392

متوني وارونه شي

گلم تازه ياد گرفتي رو شكم بر ميگردي ولي يك كمي كه بازي كردي خسته ميشي ميخواي برگردي نميتوني بعد جيغ ميزني و گريه ميكني الهي فدات بشم اون موقع خيلي گناه داري.   ...
19 تير 1392

اولین شب یلدا

امشب هم شب یلدا  بود هم تولد بابایی منم یک کیک درست کردم و یک جشن کوچیک گرفتیم خیلی خوش گذشت بعداخرشب  خاله زینب لباسهای عروسکت روتنت کردیم ازت عکس گرفتیم البته عکس های دیگه هم سر میز یلدایی گرفتیم ولی ممنوعیت پخش داره خاله ثمنه هم مثل همیشه غایب بود جاش خالی.....   ...
19 تير 1392

خرید اولین لباس

گلم برای اولین بار بعد از تولدت باهم رفتیم خرید واین شلوارو کلاه رو واست خریدم شب که بابایی اومد تنت کردم کلی ذوق کردیم اخه تا حالا تیپ اسپرت نزده بودی!!     ...
19 تير 1392